صبا به تهنيت پير مي فروش آمد
كه موسم طرب و عيش و ناز و نوش آمد
هوا مسيح نفس گشت و باد نافه گشاي
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار
كه غنچه غرق عرق گشت و گل بجوش آمد
به گوش هوش نيوش از من و به عشرت كوش
كه اين سخن سحر از هاتفم به گوش آمد
زفكر تفرقه باز آن تاشوي مجموع
به حكم آنكه جو شد اهرمن، سروش آمد
ز مرغ صبح ندانم كه سوسن آزاد
چه گوش كرد كه باده زبان خموش آمد
چه جاي صحبت نامحرم است مجلس انس
سر پياله بپوشان كه خرقه پوش آمد
زخانقاه به ميخانه مي رود حافظ
مگر زمستي زهد ريا به هوش امد
حافظ

 


موضوعات مرتبط: بهار و نوروز در شعر فارسی ، ،
برچسب‌ها: اشعار شاعران بزرگ برای بهار و نوروز , اشعار عید نوروز , شعر زیبا برای بهار و نوروز , اشعار موضوعی , شعر در وصف بهار و نوروز ,

تاريخ : دو شنبه 16 ارديبهشت 1392 ا 9:58 نويسنده : soheil ا
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 72 صفحه بعد
Weblog Themes By سایت عاشقانه